پدرم گفت:اگه کنترل مملکت دست من بود ایرانو گلستان میکردم..
منم گفتم والا یه دکمه کولر دستته اینجارو جهنم کردی
هیچی دیگه الان تو سطل آشغال سرکوچم گربه ها هم سلام میرسونن
***
یکی از تفریحات زندگیم اینه
که تو خیابون
وقتی دو نفر خیلی عاشقونه
دارن از روبه رو میان
از وسطشون رد بشم
***
طرف یه بار با دبه ترشی تو جمع بندری زده دوستاش دس زدن
الان نوشته حبیب همکار عزیز رفتنت خیلی زود بود ...
***
خلیل: چطوری می تونم دوباره دلش رو بدست بیارم؟
قاسم: جبران خلیل جبران!
***
كي ميگه مردها احساس ندارن؟؟؟
من الان يه مرد ديدم احساس گشنگي ميكرد
***
یبار اومدم لقمه رو 32 بار بجوم که مثلا مثل آدم غذا خورده باشم
لقمه اولو که خوردم مادرم سفره رو جمع کرد
ازون به بعد بیخیال آدمیت شدم.
***
دیشب به دختره اس دادم گفتم: چی شام خوردي عشقم؟
گفت عدس پلو با ماست
دیدم شامش چقدر شبيه شام ما بوده
نگاکردم دیدم اشتباه به بابام اس دادم
رو کردم به بابام گفتم چقدر خوبه اعضای
خانواده باهم رومانتیک حرف میزنن
بنظرتون متوجه شد؟؟
***
حاج خانوم چند تا اولاد دارين؟
پيرزن:5 تا بچه داشتم !
خبرنگار: مگه الان ديگه نداريشون؟! حاج خانووم!
پيرزن: نه
دو تاشون اسیر شدن
سه تاشونم مفقود الاثر
خبرنگار: ماشالله به اين شیرزن صبور !
كدوم منطقه اسير يا مفقودالاثر شدن؟
مادر: دو تا شون دختر بودن ،
شوهر کردن اسیر شدن
سه تاش هم پسر بودن ،
زن گرفتن مفقودالاثرن!!
***
متن استعفای شیطان:
پروردگار محترم از آنجایی که بشر امروزی برای فریفتن همدیگر شایستگی بیشتری از این حقیر دارند
و در اکثر مواقع از من سبقت می گیرند و بنده باید در محضر آنها شاگردی نمایم
لذا خواهشمند است با استعفای اینجانب موافقت کنید.
با تشکر
شیطان رجیم
***
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻟﺮﺯﺍﻥ
ﮔﻮﺷﯿﺸﻮ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ
ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﺗﻌﻤﯿﺮﮐﺎﺭ .
ﺗﻌﻤﯿﺮﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻗﻀﯿﻪ ﭼﯿﻪ ﮔﻔﺖ :
ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﺳﺮﺷﻮﻥ
ﺷﻠﻮﻏﻪ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ
ﻧﻤﯿﺰﻧﻦ
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﮔﻔﺖ: چرت ﻧﮕﻮ،تلگرام بریز
***
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﻭ ﭘﻠﻪ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﻠﯽ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﮐﻤﯽ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﻢ
ﻭﺍﺳﻢ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺏ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺑﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺳﯿﺴﺘﻢ (ﺳﺎﺭﭖ) ﮐﻢ ﺷﺪ
ﺳﺎﺭﭖ = ﺳامانه ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﺭﻭﯼ ﭘﻠﻪ
ﻫﺮ ﺟﺎ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻡ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﺪﺭﺧﺸﺪ
***
علم بهتر است يا واى فاى مجانى؟
اى خاک تو سر اين علم که با هرچى مقايسه ميشه کم میاره
***
ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺱ ﭘﺮﺳﯿﺪ
ﺁﯾﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ، ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮداشتی؟
ﻋﺮﻭﺱ ﺳﮑﻮﺕ کرد
ﺩﺍﻣﺎﺩ داد ﺯﺩ ﮔﻔﺖ
ﺍﺯ اﯾﻦ ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﭼﯽ ﺑﻔﻬﻤﻢ ؟
ﻋﺮﻭﺱ ﮔﻔﺖ
داد نزن میمون،زهرم ترکید
دارم میشمرم،خوووو
***
تا ۵ صبح تو اینترنت هستم ...
همسایه مون که یه مرد مذهبیه، منو دیده
میگه : آفرین
همیشه به بچه هام میگم
از شما یاد بگیرن که قبل از ما برای نماز صبح بیدار میشه
***
جعفر به جنگ شیرمیرفت نعره میکشیدومیگ*وزید.
گفتندچرانعره میکشی؟
گفت:تاشیر بترسه!
گفتند پس چرا میگ*وزی؟
گفت:خودمم ترسیدم!
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
جوك،
،
:: برچسبها:
جدیدترین جوک،جدیدترین ، جوک، جوک جدید،جک، جک جدید، اس ام اس,